روند تقویم تاریخی انقلاب از توطئه مهمی عبور کرد که در مبحث قبلی با عنوان «طرح کودتا علیه انقلاب» ارائه شد. در این ماجرا دامنه توطئه خیلی وسیع دیده شده بودِ[...]
روند تقویم تاریخی انقلاب از توطئه مهمی عبور کرد که در مبحث قبلی با عنوان «طرح کودتا علیه انقلاب» ارائه شد. در این ماجرا دامنه توطئه خیلی وسیع دیده شده بود و نکات مهم و قابل توجه فراوانی در آن وجود داشت که یکی از مهمترین آنها نقش «ابوالحسن بنیصدر» رئیسجمهور وقت بود. در هر توطئهای که پس از انقلاب کشف یا افشا میشد، ردّپای بنیصدر هم دیده میشد؛ از ارتباط با لانه جاسوسی تا تجاوز آمریکاییها از طریق طبس. در کودتای توطئه نقاب (نوژه) نیز کودتاچیان در اعترافاتشان نقش بنیصدر را افشا کردند؛ برای نمونه، بنیعامری از افراد مؤثر کودتا میگوید: «بعید نبود که با توجه به موقعیت بنیصدر او را در رأس قدرت نگاه دارند و [احمد] مدنی به عنوان نخستوزیر مشغول به کار شود.» یکی از دیگر کودتاچیان پرده از توطئه برمیدارد و میگوید: «بنیصدر ابتدا در فهرست کسانی بوده که باید ترور میشد؛ اما بعداً تصمیم گرفته شد او را دستگیر کنند. نقشه ترور او از سوی گارد محافظ خودش که جزء عوامل کودتا بود، این بود که وی به قتل برسد. بعد به تدریج این موضوع تخفیف پیدا کرد تا جایی که مهمترین گروه تروریست کودتا وظیفه پیدا کرد که در حوالی منزل رئیسجمهور بوده و وی را دستگیر سازد.»
ناصر رکنی، عضو دیگر کودتا میگوید: «قرار بود که گروهی بروند و آقای بنیصدر را بگیرند.» نویسنده کتاب کودتای نوژه در قسمتی احتمالات از منظر کودتاچیان را به بحث گذاشته و آورده است: «در آن زمان بنیصدر از سویی مقدمات تشکلهایی را برای حفظ قدرت خود فراهم آورده بود و از سوی دیگر هنوز از پایگاه مردمی به دلیل تظاهر به وفاداری به امام برخوردار بود. اگر از دید شاخه نظامی هم پوشیده بود، حداقل برای سران سیاسی کودتا، قابل درک بود که بنیصدر متحد استراتژیک امام و انقلاب نیست، او سودای تمرکز قدرت را در سر خود میپروراند و با ریا و نفاق میکوشد تا اهرمهای اصلی نظامیـ سیاسی را با حرکت خزنده به چنگ آورد. بنابراین، بمباران جماران نه تنها ضربهای متوجه بنیصدر نمیکرد؛ بلکه به او مجال و فراغت برای تحقق اهداف خود میداد.»
طراحان کودتا روی بنیصدر حساب ویژهای کرده بودند و یکی از متهمان در این باره می گوید: «آمریکا بر این امر و وقوف داشت که نظام جانشین جمهوری اسلامی ایران باید با محوریت یک شخصیت مشهور و نسبتاً خوشنام و مشروع تشکیل شود، تا پس از کودتا،حتیالامکان از درگیر شدن در یک جنگ داخلی مصون بماند و در مدت کوتاهی ثبات لازم را کسب کند. در بین شخصیتها و در شرایط آن روز، بنیصدر به دلایل مختلف مناسبترین کاندیدای آمریکا بر این امر میتوانست باشد؛ ولی اگر از همان آغاز نام بنیصدر پیش کشیده میشد، عناصری که حول بختیار گردآمده بودند، پراکنده میشدند؛ بنابراین ضروری بود تا به سرانجام رسیدن کودتا بختیار در رأس سازمان کودتا مستقر باشد.» بنابراین اگر کودتا تحقق مییافت ریاست «بنیصدر بر کودتا»بسیار محتمل بود. موارد دیگری هم در این کودتا و نقش بنیصدر مطرح است که توضیح آن در این ظرفیت نمیگنجد.